نبی صوفی - بهشت کودکیم

روستایی از روستاهای شهر قره آغاج و شهرستان چاراویماق در آذربایجان شرقی می باشد.

نبی صوفی - بهشت کودکیم

روستایی از روستاهای شهر قره آغاج و شهرستان چاراویماق در آذربایجان شرقی می باشد.

مراسم و اعیاد در بهشت زندگی من - نبی صوفی

اول توضیحی در مورد موقعیت بهشت کودکیم می نویسم تا شما نیز تصویر ذهنی از آن داشته باشید و سپس تا جایی که ذهنم یاری می دهد در مورد مردم ، مراسم و. . . . . . .. . . می نویسم.
نبی صوفی در حال یکی از روستاهای شهرستان چهار ایماق در استان آذربایجانشرقی می باشد که مرکز آن شهر کوچکی بنام قره آغاج است. ولی زمانی که من در روستا بودم ، چهار ایماق بخشی از شهرستان هشترود بوده و قره‌ آغاج نیز مرکز بخش بود. این منطقه در فاصله حدود 120 کیلومتری جنوب غربی تبریز واقع شده و تا چند سال پیش که اتوبان زنجان به تبریز از آن عبور کرد، منطقه ای دور از جاده ترانزیت بود و برای رفتن به آن می باید بین شهر میانه و تبریز از شهر کوچکی بنام قره چمن به سمت غرب ادامه مسیر داده میشد و بعد از گذر از شهر هشترود که قبلان سراسکند نامیده می شد و طی حدود 50 کیلومتر به قره آغاج می رسید ولی اکنون اتوبان از فاصله 30 کیلومتری قره آغاج عبور می کند.
به روایتی که در آن زمان رواج داشت ، منطقه دارای 366 روستا و یکی از بخشهای وسیع استان بود و لی فکر می کنم که در این عدد غلو شده بود و شاید عدد سال برای بزرگ جلوه دادن منطقه بر روی تعداد روستاهای منطقه گذاشته شده بود. فاصله بین نبی صوفی و قره آغاج حدود 5 کیلو متر بوده و در این فاصله 2 روستای دبردان سفلی و علیا قرار دارد.

عید نوروز
تا جایی که یادم می‌آید روستای ما 32 خانوار داشت. البته گفته می شد در سالهای قبل از آن تا 60 خانوار هم در آن زندگی می کرده ولی به علت اختلافاتی که بر سر زمین و ملک بوجود آمده بود و نیز فقر شدیدی که بر تعدادی از اهالی حاکم بود ، قسمتی از مردم به شهرهای تهران و تبریز نقل مکان کرده بودند. گرچه گفته می شد که انهایی که به شهر رفته‌اند وضع مالی بهتری پیدا کرده اند، ولی آنانی که در روستا باقی مانده بودند، به روستا نشینی خود و زندگی در آب و خاک اجدادی خود افتخار می کردند. در روستای ما و روستاهای اطراف مردم از قوم ، قبیله ، طایفه و تیره های مختلفی بودند و بر خلاف امروز که قوم و قبیله معنای خود را از دست داده‌است ، در 30 سال پیش در منطقه ما هر کس تیره و طایفه‌ای را که به آن تعلق داشت و نیز تمام افراد قوم در روستاهای مختلف را تا چند نسل می شناخت.
ما از طایفه ارسلو بودیم که معروف بود دهها سال پیش از قسمتهای شمالی رود ارس به این منطقه کوچ کرده اند.
گرچه مراسم عید نوروز بصورت عام در همه منطقه یکسان بود ولی طایفه های مختلف مراسم خاص خود را هم داشتند. بعضی از مردم شب قبل از ساعت سال تحویل را شب عید میدانستند که اصطلاحا گفته می شد عید کهنه سال هستند و گروهی از مردم نیز شب بعد از ساعت سال تحویل را شب عید می دانستند که عید تازه سال گفته می شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد